تعجب نکنید بر طبق تحقیقاتی که اخیرا توسط محققان انجام شده نشان داده شده که کیفیت خواب در دوره نفاس در زنانی که زایمان طبیعی داشته اند بیشتر از زنانی بوده است که زایمان سزارین داشته اند!
دوره نفاس به 6 هفته بعد از تولد نوزاد اطلاق می شود و دوره ای استرس زا و بسیار حساس برای مادر و فرزندش می باشد معمولا از هفته 12 بارداری تا دو ماه بعد از زایمان مادران از بی خوابی , بیدار شدن مکرر و کم شدن کیفیت خواب شاکی هستند که این اختلال خواب بعد از زایمان تاثیر زیادی بر میزان افسردگی و مشکلات روانی بعد از زایمان دارد و ممکن است منجر به قطع شیردهی و کاهش دلبستگی مادر و نوزاد شود طبق تحقیقات زنانی که تحت عمل سزارین قرار گرفته اند در معرض افسردگی و خستگی ,کم خونی و نوزادان دارای مشکلات تنفسی بیشتری هستند و خستگی بعد از زایمان باعث ایجاد اختلال در خواب می شود و در نتیجه کیفیت خواب در این زنان کاهش پیدا می کند
حالا تصمیم با خودتان است!طبیعی یا سزارین؟
منبع:
قصاب شيرازي مرواريد, رييسي دهكردي زيبا, عليدوستي معصومه, راعي مهدي, دل آرام معصومه, ميرمحمدعلي ماندانا, رحيمي مديسه اي محمد. مقايسه کيفيت خواب دوره نفاس مادران در دو روش زايمان طبيعي و سزارين.
دوستان عزیزاین جدول مراحل رشد و تکامل جنین رو نشون میده و اینکه در هفته های مختلف از دوران بارداری کدوم بخش ازدستگاه ها اندام ها و عضو ها آسیب پذیر ترند
بهتر است یک برنامه مشخص برای استراحت خصوصا در اواخر بارداری وجود داشته باشد بهترین وضعیت برای استراحت خوابیدن به پهلو است این امر سبب خون رسانی و اکسیزن رسانی بهتر به جنین میشود تغییر وضعیت از یک پهلو به پهلوی دیگر و یا بلند شدن به آرامی صورت گیرد از انجایی که در زایمان انرژی زیادی مصرف میشود در هفته های آخر بارداری از انجام فعالیت های سنگین مانند خانه تکانی اجتناب شود
بهتر است از حمل اجسام سنگین در طول بارداری خودداری شود و در صورت نیاز اشیا داخل کیسه و یا به شکل بسته ای که بتوان از زیر آن را نگه داشت حمل شود در این حالت سنگینی اجسام کمتر احساس می شود
برای برداشتن اجسام از روی زمین ابتدا چمپاتمه زده پشت صاف و از عضلات پا استفاده شود بگونه ای که خمیدگی عضلات پشت و کمر به حداقل برسد
برای کاهش ورم پاها می شود بر روی زمین دراز کشیده پاها از سطح زمین بالاتر قرار داده و به دیوار تکیه داد بهتر است یک بالش در زیر سر و یک بالش در زیر باسن قرار گیرد
زایمان است خروج ترشحات مخاطی آغشته به خون و خیس شدن ناگهانی نیز از دیگر علایمی است که با مشاهده ی آن ها باید به بیمارستان مراجعه شود
در حالت طبیعی بهترین زمان مراجعه به بیمارستان زمانی است که درد های کاذب به واقعی تبدیل شود ولی چون ممکن است تفکیک این درد ها از یکدیگر مشکل باشد بهتر است با شروع درد در صورتی که با استراحت بهتر نشد ضمن تماس با ماما یا پزشک معالج پس از استحمام و همرا داشتن وسایل مورد نیاز به بیمارستانی که از قبل در نظر گرفته شده مراجعه شود
اگر سابقه جراحی روی شکم وجود دارد باید با شروع علایم زایمانی فورا به بیمارستان مراجعه شود
وارد شدن مایع آمنیوتیک و اجزاء جنین به داخل گردش خون مادر را آمبولی آمنیوتیک میگویند.
هنگامیکه پارگی آمنیون و کوریون اتفاق می افتد و وریدهای رحمی یا اندوسرویکال باز باشند و فشار مایع برای وارد شدن به جریان خون کافی باشد آمبولی اتفاق می افتد.
حالاتی که در ان احتمال آمبولی مایع آمنیون بیشتر است عبارتند از:
- سقط در سه ماهه اول بوسیله کورتاژ
- سقط در سه ماهه دوم بوسیله تجویز محلول نمکی، هیسترکتومی، ترومای شکم و زایمان سریع، آمینوسنتز و بعد از زایمان مشکل
علائم
تنگی نفس ناگهانی
هیپوتانسیون
سیانوز
شوک چند ساعت بعد از زایمان
50 درصد مرگ و میر در ساعت اول روی میدهد و 80 درصد بیمارانی که زنده می مانند دچار اختلال انعقادی میشوند.
درمان
1- اکسیژناسیون مناسب
2- اصلاح وضعیت همودینامیک (مایعات کریستالوئید و تزریق داروهایی مثل دوپامین)
عارضه نادری است که با پشت و رو شدن رحم در مرحله سوم زایمان رخ میدهد. در اواخر مرحله دوم که هنوز سرویکس باز بوده و جفت هنوز به رحم چسبیده است اگرمرحله سوم به درستی کنترل نشود رحم وارونه میشود. کشش بند ناف قبل از جدا شدن جفت به این عارضه کمک میکند.
بعد از اقدامات اولیه و ثبات مادر متخصص زنان جفت را که به طور ناقص جدا شده است باید کاملا خارج کرده و دست را به شکل فنجان دراورده و در محل فوندوس سعی در برگرداندن رحم نماید.
از سولفات منیزیوم نیز برای شل کردن عضلات رحم میتوان استفاده کرد و ندرتا نیاز به جراحی میشود
مراقبت پرستاری
کنترل علایم حیاتی
بررسی مقدار خونریزی
سونداژ و تخلیه مثانه
کنترلI/O
آماده نمودن داروهای توکولیتیک
قطع داروهای شل کننده به محض برگشت رحم به وضعیت طبیعی
ماساژ دو دستی رحم از روی شکم و حمایت روحی از مادر باید انجام شود.
هماتوم بعد از زایمان ممکن است بلافاصله و یا پس از طی دوره زمانی همراه با خونریزی شدید تشخیص داده شود.هماتوم های دوران نفاس به انواع فرجی، مهبلی، فرجی-مهبلی یا خلف صفاقی تقسیم میشوند.
اپی زیاتومی شایع ترین علت زمینه ساز این هماتوم ها میباشد. هماتوم های ناحیه ولوبخصوص اگر سریعاً ایجاد شده باشند دردناک بوده و بیمار از درد شدید در این ناحیه شکایت میکند. مگر آنکه زایمان تحت بی حسی اپیدورال انجام گرفته باشد . در اینصورت قادر به درک درد نخواهد بود و توده ای سفت و حساس با اندازه متفاوت در زیر پوست این ناحیه قابل تشخیص است.
هماتوم ممکن است خودبخود جذب شود و یا بافت روی آن نکروزه شده و خونریزی شدیدی بروز کند. در هماتوم زیرصفاقی نشت خونریزی گاهی شدید و کشنده است و ممکن است در ابتدا تشخیص داده نشود و یا اتفاقی در معاینه شکمی به دست برخورد کند و یا علایم آنمی و عفونت و یا شوک بروز نماید.زمانی که هماتوم در نزدیکی واژن تشکیل شود ممکن است موقتاً تشخیص داده شود ولی بتدریج به علت بروز علایم فشاری و عدم دفع ادرار علایم ظاهر میشود و در معاینه واژینال توده گرد و مواج که به داخل واژن برآمدگی پیدا کرده مشخص میشود.
درمان
هماتوم های کوچک را میتوان تحت نظر گرفت و اقدام خاصی لازم نمیباشد ولی چنانچه درد شدید داشته و یا هماتوم پیشرفت نماید و بزرگتر شود درمان مناسب برش سریع و تخلیه خون به همراه بستن نقاط خونریزی دهنده میباشد و سپس محل برش روزی 3-2 بار با محلول ضدعفونی مناسب شستشو داده میشود. در صورت لزوم مقدار خونریزی با شمارش پدهای مصرفی و یا علایم حیاتی بیمار تخمین زده میشود و جایگزینی مناسب مایعات وریدی انجام میشود.
به مواردی گفته میشود که خونریزی در مرحله سوم زایمان(قبل از خروج جفت) بیش از 500سی سی باشد ویادرصورت دوقلویی بیش از یک لیتر خونریزی روی دهد.
شایع ترین علت خونریزی در مرحله سوم زایمان مربوط به آتونی رحم میباشد.
همچنین وجود پارگی های دستگاه ژنیتال نیز میتواند موجب آن شود.به طورطبیعی باجداشدن جفت خونریزی روی میدهد ولی گاهی به علت عدم جدا شدن قسمتی از جفت، خونریزی از سینوس های باز بستر جفت روی میدهد که یکی از علل شایع خونریزی زیاد در مرحله سوم زایمان میباشد.
درمان
در صورتیکه خونریزی فعال باشد و نتوان جفت را به شیوه معمول بیرون کشید، پزشک با فرو بردن دست به درون رحم،روند جدا شدن را کامل کرده وآن را بیرون میکشد و یا در مواردی نیاز به بیهوشی و انجام کورتاژ و یا هیسترکتومی جهت خروج جفت میشود.
مراقبت های پرستاری
ماساژ قله رحم،کنترل علایم حیاتی مادر و کنترل میزان خونریزی، بررسی میزانHb،HCT، ارسال نمونه خون جهت کراس مچ و رزرو خون، تجویز مایعات و داروهای وریدی(اکسی توسین) در صورت لزوم.
مغز زنان در هنگام بارداری و بعد از تولد فرزندشان رشد می کند و همین عامل باعث باهوش تر شدن آن ها می شود.
به این ترتیب این عقیده ی قدیمی که گفته می شد زنان در هنگام بارداری و بعد از تولد فرزندشان کم هوش تر می شوند، به طور کامل رد می شود؛ چرا که تحقیقات نشان می دهد در این دوران میزان مواد خاکستری مغز زنان افزایش پیدا می کند.
محققان متوجه شدند مغز مادرانی که تازه صاحب فرزند شده اند به دلیل تعاملات جدید با نوزاد رشد می کنند و منحنی یادگیری مادر به سمت بالا صعود می کند.
این محققان مغز 19 زن را که به تازگی صاحب فرزند شده بودند اسکن کردند. بعد از 4 هفته دوباره از مغز مادران عکس برداری شد و محققان متوجه شدند حجم مواد خاکستری مغز در این مدت افزایش داشته است.
این در حالی است که در انسان های بالغ معمولا ظرف مدت کوتاه چند ماهه، میزان مواد خاکستری مغز تغییر چندانی نمی کند، مگر آن که آن ها در حال یادگیری مطالب جدید باشند یا دچار آسیب مغزی یا بیماری شوند و یا محیط زندگی آن ها به طور قابل توجهی تغییر کند.
محققان معتقدند تغییرات هورمونی در بدن مادر و تلاش آن ها برای ارتباط برقرار کردن با نوزاد تازه متولد شده و تامین نیازهای او باعث می شود تعداد سلول های مغزی افزایش پیدا کند.
از نواحی مغزی که بعد از تولد نوزاد تحت تاثیر قرار می گیرند می توان به قسمت های پردازش احساسات و پاداش، استنتاج، قضاوت و کورتکس پری فرانتال مغز اشاره کرد.
این در حالی است که مادرانی که بیش از دیگر زنان نوزاد خود را خاص، زیبا، ایده آل، کامل و مانند این ها می دانند رشد مغزی بهتری نسبت به مادرانی دارند که کم تر این احساسات را در مورد فرزند خود دارند. رشد مغزی این مادران به طور خاص در قسمت هایی که مسوول پردازش و درک احساسات است بیش از دیگران به چشم می خورد.
از ديگر بيماريهاي كبدي معروف، هپاتيت است كه از طريق ويروسهاي متفاوتي ايجاد ميشود، مثل ويروس A، B، C، D و E كه در مورد بيماري حاد، علائم همگي شبيه هم هستند، اما در مورد عواقب بيماري و مزمن شدن آن و روشهاي پيشگيري با هم متفاوتند.
بيماري هپاتيت ويروسي حاد با علائم تهوع و استفراغ و بيحالي و بياشتهايي و درد بدن آغاز ميشود و در مواردي با تب نيز همراه است. پس از يكي دو هفته، اين علائم كاهش مي يابند، ولي زردي آغاز ميشود و تغييرات آزمايشگاهي در آنزيمهاي كبدي رخ ميدهد.
در موارد شديد هپاتيت، علائم ديگري مثل خونريزي و اختلالات مغزي و تغييرات آزمايشگاهي مربوطه رخ ميدهد كه در اين شرايط بيمار بايد در بيمارستان بستري شود.
به هر حال در شرايط حاد بيماري، بايد مراقب انتقال از طريق ترشحات بيمار باشيم، يعني نبايد با ملحفه و لباس و حوله بيمار تماس مستقيم داشت. همين طور ترشحات دهان و واژن و خون بيمار قابليت انتقال بيماري را دارند و بايد از آن ها پرهيز كرد. در دوران بارداري هم مراقبتها به همين شكل است.
تنها هپاتيت نوع B و C ميتوانند منجر به هپاتيت مزمن شوند. اصولا به باقي ماندن ويروس در بدن بعد از بهبود هپاتيت حاد، هپاتيت مزمن ميگويند كه اين حالت ميتواند منجر به بيماريهاي متفاوتي مثل سيروز (نارسايي كبدي)، تخريب سريع كبد (هپاتيت نكروزان فولمينانت) و سرطان كبدي شود كه همگي اين بيماريها كشنده هستند.
در مورد هپاتيت B تنها حدود 10 درصد بيماران هپاتيت حاد، سرانجام به نوع مزمن مبتلا ميشوند كه از اين تعداد، بيماري معمولا نشانهاي ندارد و تنها در بررسي آزمايشگاهي از خون آنتي ژن اچبياس مثبت تشخيص داده ميشود.
در اين صورت براي پيشگيري از ابتلاي نوزاد، مراقبت منظم مادران ضروري است، به اين ترتيب كه در زمان تولد و حداكثر تا 72 ساعت پس از تولد، ايمونوگلوبولين و واكسن هپاتيت B و سه دوره تزريق واكسن به نوزاد توصيه ميشود و به اين ترتيب از ابتلاي اكثر نوزادان به هپاتيت B مزمن جلوگيري خواهد شد.
متاسفانه نوزادان به اين ويروس فوقالعاده حساسند و در صورت انتقال ويروس، حدود 85 درصد آن ها به نوع مزمن مبتلا ميشوند. بنابراين حتما بايد با بررسيهاي دوره بارداري كه شامل آنتيژن اچبياس است، مادران آنتيژن مثبت را دريافت كرده و با تزريق واكسن و ايمونوگلوبولين در زمان تولد به نوزاد از اين مشكل پيشگيري كرد.
در مادراني كه مبتلا به نوع حاد بيماري شدهاند، احتمال زايمان زودرس و بروز بيماري در نوزاد هست، اما احتمال انتقال بيماري بسيار كم است، زيرا ويروس تنها هنگام زايمان منتقل ميشود و نوع زايمان سزارين و طبيعي تاثيري در اين انتقال ندارد.
اما در مورد مبتلايان به هپاتيت C بايد گفت اين افراد 80 درصد مبتلا به نوع مزمن بيماري خواهند شد و درصد بالاتري از آنان سرانجام دچار سيروز، سرطان كبدي و ساير عواقب بد هپاتيت مزمن مي شوند. بنابراين توصيه ميشود افراد مبتلا به هپاتيت مزمن C اصلا باردار نشوند.
از طرفي چون هيچ راه پيشگيري مناسبي براي جلوگيري از ابتلاي نوزاد وجود ندارد، بررسي آزمايشگاهي غربالگري براي اين نوع عفونت به صورت عادي در زنان باردار انجام نميشود و تنها در كساني كه زندگي پرخطر داشته و احتمال بروز اين عفونت در آنان زياد است، آزمايش انجام ميشود. نوزادان اين افراد هم بايد تحت مراقبت و پيگيري باشند تا در صورت ابتلا به هپاتيت C مزمن، درمان آنها آغاز شود.
كبد چرب غيرالكلي بيماري كبدي است كه به خصوص در زنان چاق و ديابتي و با چربي خون بالا ديده ميشود. در اين افراد، آزمايشات كبدي نشاندهنده بيماري است كه ميتواند در درازمدت منجر به تخريب كبد شود.
راه درمان، كاهش وزن و كاهش چربي خون و كنترل ديابت است و در اين زنان، بارداري با عواقب بدي براي جنين همراه نيست.
كبد چرب بيشتر در زايمان اول كه جنين آن پسر است شايع است و در هفته 28 با زردي مادر تظاهر ميكند كه علت اين امر هنوز نامشخص است. در اين بيماري تمام سطح كبد پوشيده از چربي ميشود، به طوري كه قطرات چربي در نمونه برداري كاملاً مشخص است.
زايمان طبيعي مناسبترين نوع زايمان براي زنان مبتلا به اين بيماري است.
دلايل ابتلا به بيماريهاي كبدي در بارداري
ابتلا به بيماريهاي كبد در دوران بارداري به دو علت است:
1- تاثير مستقيم جنين بر مادر
2- ابتلاي مادر به بيماريهاي كبدي قبل از بارداري
درصد ابتلاي زنان باردار به بيماريهاي كبدي بسيار پايين است.
درمان بيماريهاي كبد در زنان باردار
اولين قدم در درمان اين افراد، بستري، مراقبتهاي آي سي يو و ختم بارداري است.
علي رغم در خطر بودن جان مادر و جنين، زايمان طبيعي مناسبترين روش است، زيرا ماده بيهوشي (در سزارين) در كبد متابوليزه شده و خود باعث تشديد بيماري و مرگ بيمار ميشود.